نام و نام خانوادگی : محمد ابراهیم همت| تاریخ تولد :۱۳۳۴/۱/۱۲| نام پدر : علی اکبر |تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۱۲/۱۷ |
|محل تولد:اصفهان/شهرضا |محل شهادت:جزیره مجنون|طول مدت حیات:۲۸ سال|مزار شهید:گلزار شهدای شهرضا
شهدا شرمنده ایم خاطرات مردان بی ادعا
| ||
|
روزی که حاج همت بابا شد+عکس
حاجی که وارد اتاق شد، سریع رفت وضو گرفت، دو رکعت نماز خواند و سجده شکر مفصلی هم کرد. بعد آمد پیش من، بچه را در آغوش گرفت. ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
در گفتگوی اختصاصی با فارس عنوان شد
روایتی از لباس شستن شهید همت
خبرگزاری فارس: سردار فلکی گفت: آخرین دیدار بنده با شهید همت زمانی بود که از طرف شهید رستگار کالکی را خدمت ایشان بردم تا به او نشان دهم، او در حال شستن لباس بود و هنگامی که آب آن را میگرفت، کالک را نگاه کرد. ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
روایتی از فتح کانی مانگا/۲
حضراتی که شهید همت ناامیدشان کرد
خبرگزاری فارس: حاج همت گفت: متاسفم ناامیدتان میکنم. باید به اطلاع حضرات برسانم، من دست همهتان را خواندهام. در ضمن نگران من نباشید کارم که تمام شد، خودم برمیگردم پایین؛ تمام! ![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
خاطرهای از سردار خیبر
ماجرایی که شهید همت را به قرارگاه فتح کشاند
خبرگزاری فارس: با شنیدن پاسخ پیک، شهید همت از جا بلند شد و گفت: این بار باید خودم بروم. حالا دیگر موضوع مهم شده. و با قدری ناراحتی ادامه داد: باید بروم ببینم توی آن منطقه چه میگذرد که بچهها دیگر حرفشنوی ندارند. ![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب 17اسفند سالروز شهادت سردار خیبر گرامی باد شهید والامقام حاج محمد ابراهیم همت
![]() موضوعات مرتبط: برچسبها:
روایتی از فتح کانی مانگا
وقتی حاج همت به هیچ صراطی مستقیم نبود
خبرگزاری فارس: شهید ابراهیم همت در مقابل رزمندگانی که مخالف خط رفتن او بودند، خندید و گفت: ببخشید برادرها که سماجت میکنم. من تصمیم خودم را گرفتم. شما همه بروید پایین استراحت کنید. ![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
روایت یک فرمانده
من فرمانده لشگرم
خبرگزاری فارس: آخرین مرتبه شهید رضا دستواره جلوی همت را گرفت، تا مانع رفتن او شود. حاج همت وقتی اصرار زیاد دستواره را دید، بر سرش فریاد زد: من فرمانده لشگرم! ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
روایت یک فرمانده/1
غافلگیری به روش حاج همت
خبرگزاری فارس: تمام راه حاج همت حرفی نزد. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانهای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابهلای شوخیهایی که میکردند نتوانستند حرفی از همت بشنوند. او تنها میگفتم: «بعداً خواهید فهمید.» ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
ابراهیم در آتش
خبرگزاری فارس: ابراهیم این بار مسیر غرب جزیره را در پیش گرفت. خاک نرم و سوزان جزیره را به هوا میپاشید و مارپیچ و لغزان پیش میرفت. حجم آتش دشمن اکنون بیش از پیش شدت گرفته بود. ![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
یادمان عملیات خیبر
درخواست حاج همت در مکه از خدا چه بود
خبرگزاری فارس: یکی از رزمندگان از حاج همت پرسید: حاجی، تعجب میکنم شما با اینکه تقریبا در تمام عملیاتها مستقیم در خط مقدم هستید، چطور تا به حال حتی یک جراحت هم برنداشتید؟ ابراهیم گفت: در مکه خودم از خدا اینطور خواستم. ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
رجزخوانی یک فرمانده در شلمچه
خبرگزاری فارس: از هر طرف فشار مضاعف بر نیروهای گردان کمیل وارد شده بود. عرصه را کاملا بر ما تنگ کرده بودند چون دشمن از جناحین متوجه حضور ما شده بود و فاصله رودخانه به حدی بود که از آن طرف رودخانه توسط سلاح سبک دشمن مثل کلاش هم مورد تهدید واقع میشدیم. ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
سخنرانيهاي مهم سردار شهيد «محمدابراهيم همت» منتشر ميشود
خبرگزاری فارس: کتاب «به روایت همت»، مشتمل بر سی و یک سخنرانی مهم سردار شهید «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر 27 محمدرسولالله(ص) به زودی منتشر میشود. ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
وقتی خنده حاج همت بند نمیآمد
خبرگزاری فارس: کریمی چشم غرهای به من رفت و به دستور حاجی سوار موتور شد و زد به پل، که از آن طرف ماشینی آمد و کریمی تعادلش به هم خورد و افتاد توی آب. حالا مگر خنده حاجی بند میآمد... ![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
همت به روایت همسرش چمشمش که به بچه ها و سنگر ها می افتاد، دیگر حواسش به هیچ چیز نبود. یک روز بیشتر از عروسی مان نگذشته بود.می رفتیم پاوه ،هر جا می رسید پیاده می شد و با بسیجی ها حال و احوال می کرد. وقتی پیاده شد،چند نفر که بیرون بودندجلو دویدند، شروع کردن بدن و لباس حاجی را دست کشیدن و بویدن. باران روی بدن حاجی سر می خورد،باد گیرش را هم از توی ماشین بر نداشته بود.یکی شان انگار همت پدرش باشد،شانه و دست او را بوسید و با دلتنگی گفت:این چند روزی که نبودید سنگر مون را آب گرفت خیلی اذیت شدیم. حاجی با حوصله گوش می داد. دست هایش را از دو طرف قلاب کرده بود پشت آنها انگار می خواست همه شان را در حلقه دو دستش جا دهد..
موضوعات مرتبط: برچسبها:
کفشهای سیکیلویی حاج همت!
خبرگزاری فارس: ابراهیم صدایش درآمد و گفت "این کفشها مال بسیجیهاست، مال کسی نیست. بیخود بذل و بخشش نکنین." گفتم "خب مگه تو خودت بسیجی نیستی؟" گفت:"نه، به من تعلق نمیگیره." ![]()
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ادامه عکس ها در ادامه مطلب مشاهده شود موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب محمد عزیزی در حال نگارش یک رمان سه جلدی بر اساس زندگی شهید همت است.
محمد عزیزی، نویسنده و ناشر در گفتگو با خبرنگار مهر از نگارش رمانی حجیم بر اساس زندگی شهید همت خبر داد و گفت: عنوان این رمان «سالهای بهشت» است و برای انتشار در یک کتاب سه جلدی و حدوداً 1500 صفحهای طراحی شده است.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
حاج محمد ابراهيم همت: ملت ما ملت معجزه گر قرن است
شهید در یک نگاه
نام و نام خانوادگی : محمد ابراهیم همت| تاریخ تولد :۱۳۳۴/۱/۱۲| نام پدر : علی اکبر |تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۱۲/۱۷ | |محل تولد:اصفهان/شهرضا |محل شهادت:جزیره مجنون|طول مدت حیات:۲۸ سال|مزار شهید:گلزار شهدای شهرضا به روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب |
|
(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview'); |